بایگانی‌ها فیلم - صفحه 4 از 112 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

کیزی (سانژانا سانگهی) به بیماری سرطان دچار است، او بزودی می میرد. کیزی دچار روزمرگی شده و امیدی به زندگی ندارد، با پسری به نام مُنی (سوشانت سینگ راجپوت) آشنا می شود که او نیز مانند وی بیماری بدون درمانی دارد و این دو دلباخته ی هم می شوند، اما... .

رییس پیشین دانشگاه سنت ترزا، دین یوگیندر واشیشت (ریشی کاپور) که بازنشسته شده بود، اکنون بیمار است و در بستر مرگ افتاده است، دانشجویان سال آخر دانشگاه خاطراتی را از مسابقه ی دانشجوی سال و همچنین رییس دانشگاه بازگو می کنند... . (دو پسر برای جایزه دانشجوی سال مسابقه می دهند اما در این بین یک دختر بین این دو قرار می گیرد.)

عشقی که بین دو جوان به نام های "شیوا" و "آستا" با خانواده ها و زمینه های تربیتی کاملا متفاوت، شکل می گیرد. آیا عشق این دو به ثمر می نشیند یا از هم فرو میپاشد؟

اَمر یا اَمار (به معنی جاوید) در کودکی دزدیده می شود و پدرش در این کشمکش کشته می شود. او در بزرگسالی پلیس خوش نامی می شود و به دنبال پدر و مادر خود می گردد، تا اینکه یک پرونده ی قتل همه چیز را دگرگون می کند و... .

سه دوست که سفری پرماجرا به مانالی در دامنه کوه های هیمالیا می روند. بانی (رانبیر کاپور) با آوی (آدیتیا روی کاپور) و آدیتی (کالکی کوشین) در ایستگاه قطار چشم به راه قطاری به مقصد مانالی هستند که به ناینا (دیپیکا) بر می خورند… .

رقابت بر سر بهترین دانش آموز سال شدن، همچنان ادامه دارد و اینبار روهان پسر مورد علاقه مدرسه با سختی های زیادی رو به رو می شود و باید آنها را از بین ببرد و با بچه های زورگو و درشت هیکل مقابله کند، اما عاشق دختری می شود که... .

كدخدا (رضا شفيع)، و مش باقر (حسين اميرفضلي) درصددند ليلا (شهناز تهراني) و عين الله (حسن رضياني) را به عقد هم درآورند. صمد (پرويز صياد) و ليلا به شهر مي گريزند. در شهر دو جوان: لي لي (شهناز تهراني) و سامي (پرويز صياد)، كه به صمد و ليلا شباهت دارند، با اصرار پدر لي لي (محمد گودرزي) و مادر سامي (پروين دولت شاهي) تسليم مي شوند تا تن به ازدواج بدهند. صمد و سامي و ليلا و لي لي همديگر را مي يابند و با عوض كردن لباس هاي خود به مسيرشان ادامه مي دهند. سامي و لي لي در روستا به دام سركار استوار (عبدالعلي همايون) مي افتند و در شهر صمد و ليلا توسط مأموران كلانتري بازداشت مي شوند. پدر لي لي كه در انتخابات انجمن شهر خود را نامزد كرده است براي حفظ آبرو مقدمات ازدواج صمد و ليلا را فراهم مي كند و اين در حالي است كه در روستا لي لي پاي سفره ي عقد عين الله نشسته است. سامي موضوع جابجائي را به سركار استوار فاش مي كند و با پادرمياني سركار استوار سامي و لي لي به شهر مي روند و با پوشيدن لباس عروسي به جاي صمد و ليلا مي نشينند.

سیمبا افسر پلیس فاسدی است که به برای رفتارهای غیراخلاقی‌ و رشوه گیری اَش از مزایای زیادی بهره می‌ برد، او به شهری جدید جا بجا می شود، در آنجا با خلافکارها همکاری می کند ولی نمی داند که دارد در چه ستم بزرگی شریک می شود، تا اینکه یک رویداد همه زندگی او را دگرگون می کند و او را به سوی دیگری می کشاند... .

دو زوج مختلف در دو دوره زمانی مختلف در ابراز عشق و احساساتشان دچار مشکل می شوند در حالی که هر دو واقعا یکدیگر را دوست دارند اما توسط مشکلات جامعه، فشار خانواده، مسائل کاری و ترس از تغییرهای زندگی و روزگار از هم جدا شده اند. زویی (سارا علی خان) دختری است که چنان به کارش وسواس دارد که وقتی برای عشق ندارد و پسری مهندس به نام ویر (کارتیک آریان) دنبال جلب نظر وی است. از طرفی دیگر زویی دوستی به نام راج دارد که در گذشته تجربه مشابهی داشته و سعی دارد زویی را هدایت کند... .

در دل کوه‌ پایه‌ های کدارنات (نام یک نیایشگاه و روستا در هند) عاشقانه‌ ای رخ می‌ دهد، پسری مسلمان به نام منصور (سوشانت سینگ راجپوت) دلباخته ی دختری هندو به نام موکو (سارا علی خان) می شود، همه چیز زیبا و دوست داشتنی ست تا اینکه... .